تصور نکنید اگر ما فرضاً چادر را کنار گذاشتیم، آن مقنعه کذایی را … درست کردیم دست از سرما برمیدارند. آنها به این چیزها قانع نیستند. بلکه میخواهند همانند فرهنگ منحوس خودشان در اینجا مثل زمان شاه که زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل شود. ما آزادی فساد و بی بند و باری و هرزگی و آزادی دروغ… که غرب پرچمدار و مرتکب آن بوده است صریحاً و قطعاً رد میکنیم.
مادر
مادر ای مهر بلند بی کران …. ای فراتر از دل و بهتر ز جان
دامنت مهد بزرگی های من … هستی من عشق من دنیای من
رحمت بی انتهای داوری … خاستگاه عشق پاکی مادری
سایه ی لطف خدایی برسرم … جاودان باش ای گرامی مادرم
زنده بودن را به من آموختی … تا مرا روشن کنی خود سوختی
دست تو دست نوازش بود و ناز … ناتوانی های جان را چاره ساز
بر سر بالین من شب تا سحر … می نشستی دیدگان از عشق تر
تا به چشم من نشانی خواب را … رام سازی کودک بی تاب را
از دل من تیرگی بر داشتی … نور را در جان من انباشتی
بر زبانم هر کلامی می نشست … داشت در آن سایه ی لطف تو دست
اینک ای والا ترین راز حیات … ای نشان احترام کاینات
ای گل دلبستگی های وجود … یادگار ار خستگی ها ی وجود
مهربانی جلوه ی دامان توست … زندگی گوی دم چوگان توست
آفرینش با تو آرامش گرفت … عشق با عشق تو پردازش گرفت
با صفایت رمز پاکی شد درست … هر چه خوبی هست اینک مال توست
با رضای تو بهشت آمد به دست … رشته ی مهر تو را نتوان گسست